داستان به زبان کرجی(زايمان كتايون)-24

قسمت بيست و چهار:زايمان كتايون?
همين كه كتايون از تو مشما كادو ننه رِ دركورد يهو داد بِزي چقدر اينه قشنگه?كِي دوختي اينو ننه؟ننه بگوت:خودم با دستايه خودم بدوختم،كتايون بگوت:من فقط همينه رِ ميبُرم خيلي قشنگه كار دست ننه يِ?رحيم و شهين و بچه ها وگِرديَن كرج ولي ننه بگوت:من چند روز ميمانم پيش كتايون…
چند روز بعدزنگ زدن دوستاشون كه بريم همدان غار علي صدر،كتايون و شوهرش هم گفتن شمايم بياين..ننه خيلي عِز و جِز كُرد كه نشن بگوت:تو حامله اي نبايد اينوراونور بشي☹️بلقيس بگوت:فردا ميبُرمش دكتر پرونده بيمارستان برا زايمان درست مينم اگه دكتر اجازه بده بِشن.
صبح كه گِردي بَشون دكتر،ازمايش و سونوگرافي هادان دكتر بگوت:تويه ٧ماهه بايد كمي مواظب باشه كتايون بگوت:هيچي ني من مواظبم ياواش باواش ميريم،بلقيس به اتاق تخت و ملافه هاي تميزو بقيه چيزاي ديگه برا كتايون اماده كُرد به دستور دكترتمام اتاقه از پرده ها گرفته تا فرش و ملافه رِ استريل كُرد كه بعداز زايمان اتاق استريل بيورن بلقيس بگوت:بيمارستانها الوده يِ?يالم يه وقت مرض عفوني ميگيره?
كتايون با شوورش و دوستاشان بشون همدان…تو راه هرجا سبزه دبو و قشنگ بو مينيشتن.نزديك همدان كه بَرِسيَن يه ده كوچولو دبو نزديك ده گِردين كتايون احساس درد كُرد?ياواشكي به شوورش بگوت:نيميدانم چرا كمرم درد بگيت؟خانوم دوستش بگوت:حالا اينجه بچه دار نگِردي؟؟ميخواي يكم استراحت كنيم؟?
شوور كتايون بگوت:باشه يه چاي ميزاريم بعد كه بخورديم ميشيم…
ديقه به ديقه درد كتايون بيشتر ميگِردي…تا جايي كه خانوم دوستش بگوت:شوخي نگيريد كتايون حالش خوب ني?ميخواي به مامانت اينا زنگ بزنيم؟كتايون بگوت نه اينجه اولين بيمارستان ميشيم بِينيم چي ميگن؟بَشون داخل ده اما اصن بيمارستاني دَنِبو از هركي خبر گيتن بگوت:بشين همدان?
ديگه كتايون طاقت نداشت همه دست پاچه گِرديَن،،،همين موقع بلقيس زنگ بزي به كتايون گوشي رِ شوورش وگيت بلقيس بگوت:حميداقا كتايون چرا گوشي رِ وِ نگيت؟حميداقا با اشاره به كتايون بگوت:ما تويه ده هستيم ميخوايم شو بمانيم صبح بشيم همدان كتايون هم دستش بنده?نيمتانه گوشي بگيره…بلقيس دلش شور بزي بگوت:بگو كتايون بلند حرف بزنه من بشنوفم.كتايون بلند بگوت:سلام مامان دستم بنده بعداً زنگ ميزنم،و خدافظي كُردن.
يكي از زناي پير ده وقتي اينارِ بيدي بگوت:شما مسافرين؟بگوتن بله اينه هم حامله ي حالشم خوب ني?اينجا بيمارستان هم نداره نيميدانيم چي كنيم?پيرزن بگوت:ميخوايد برم قابله بيورم؟تشخيص ميده كه درد زايمانه يا نه،كتايون بگوت:باشه من ديگه نيميتانم طاقت بيورم،پيرزن بشو در خانه همسادشان رو بزي بگوت:به مش ننه بگيد بيا خانه ما كار دارم،وگِردي بيامو كتايون و شوورش رو بَبُرد خانه خودش يه دوشك بنداخت بگوت:همينجا دخوس تا قابله بياد?
مردا بَشون تو حياط،قابله كه يه پيرزن سرزنده بو بگوت اينا كين؟پيرزن بگوت نيميدانم مسافرن تو بگو چي كنن؟؟؟
همينطور كه كتايون ناله ميكرد قابله بگوت:بچش داره دنيا مياد ميخواين من كمكش كنم اگه نه بَبُرين همدان…كتايون گيره ميكُرد ميگوت:نيميتانم تكان بخورم?حميداقا هرچي التماس كُرد كه بشيم بيمارستان همدان كتايون بگوت:نه تا اونجه ميميرم?مگه قديما چي ميكُردن؟قابله بگوت:بايد شوورت رضايت بده وگرنه من ميرم .تمام بچه هاي اين ده رو من گرفتم خاطر جمع باش✋حميدو دوستشو زنش بيرون اتاق گيره ميكُردن اما كاري ازشون بر نميامبو?هيچكس باور نيميكُرد چي ميگِرده،حميدو دوستش بشون از مغازه چيزي بخرن بيورن،زماني كه مردا بشون زنه دوستشان هم اِو گرم ميكرد كه يال به دنيا بيامو?
پيرز صاحب خانه هرچي وَگِردي نخ پيدا نكُرد كه نافه ياله دَبِندَن?فرش كهنه اي كه زيرپا دَبو يه نخ بهش اوزان بو،اونه رِ بكند دوتا فوت كُرد هادا به قابله ناف ياله دَبِستان?ياله بشوردن و يه ملافه دورش دِپيتن يال بنا كُرد گيره كُردن،،،حميد بيامو بِيدي يالش به دنيا بيميه حالش بد گِردي بگوت:كتايون حالت خوبه؟كتايون بگوت:خوبه خوبم?حميد با گيره بگوت:جواب مامان بلّا رو چي بدم؟اون اتاق استريل رو چي كنم؟اون بيمارستان تهرانو پرونده هارو چي كنم؟?تورِ بيوردم اينجه
كتايون بَخندي بگوت:عوضش با بچه ميشيم خانه سورپرايزشان مينيم?
اون شو به خيروخوشي خانه پيرزن بماندن…
ادامه دارد…
نويسنده:سروناز شريفي
https://telegram.me/deh_karajiha_2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.