تاریخچه
اصالت مردم کرود
بر طبق شنیده هایی که ثبت شده است اجداد اهالی فعلی کرود از کردستان مهاجرت نکرده اند. زبان مردم کرود همان زبان مردم طالقان است که به آن تاتی گفته می شود و با زبان مردم مازندران و تاحدی با زبان مردم گیلان شباهت دارد. تا آنجا که من تحقیق کرده و با اهالی مناطق بومی رشته کوه البرز صحبت کرده ام این زبان از خلخال در غرب تا شاهرود در شرق تقریبا با اندک تغییر گویش صحبت می شود. اگر شباهت آن با زبان کردی بسیار زیاد است بخاطر این است که هردو از گویش های قدیمی پارسی هستند که بدلیل صعب العبور بودن منطقه از اختلاط و تغییر مصون مانده اند. من اطمینان دارم که با ثبت بیشتر گویش های مختلف پارسی توسط جوانان عزیز برای ما همبستگی زبانی ایرانیان بیشتر مشخص خواهد گردید.
با تشکر رضا برنگی
های کرود و ابصار
جائیکه اکنون روستای کرود در آن واقع شده است زمینی با ثبات داشته و چون در منطقه ای با چشمه سار های فراوان و پر آب قرار دارد بنظر می رسد که باید همواره مسکونی بوده باشد. این وضعیت برای روستاهای سگران و سگرانچال که در پشت تپه کرود و در غرب آن قرار دارند و همچنین روستای کرکبود نیز صادق است و قدمت آنها نیز برکسی پوشیده نیست. شجره نامه ای که مرحوم حبیب اله برنگی جمع آوری نموده است نشان می دهد که ساکنان فعلی کرود از حدود ۱۰ پدر و مادر در ۳۰۰ سال پیش منشعب شده اند. تقسیم بندی املاک نیز چنین نظریه ای را تایید میکند. اما قبرستان کرود که همواره به همین اندازه فعلی بوده است بهمراه سنگ قبرهای کهن آن نشان می دهد که روستا در دوره های تاریخی با کاهش و افزایش جمعیت همراه بوده است. در گذشته سه سنگ قبر بزرگ هر یک به ابعاد ۱۴۰*۵۰*۴۰ به رنگ زرشکی در این قبرستان موجود بود که دو تای آن ها در حدود ۶۰ سال مفقود شدند. آخرین آن که بر روی آن جمله: “هذا القبرالمولی فخرالدین” به خط نسخ نقش بسته بود نخست در ۴۵ سال پیش به دو قسمت تقسیم شد و سپس تکه های آن روی زمین جابجا شد. محل اصلی این سنگ قبر در میانه قبرستان کرود و بالای بوته زرشک (قبرستان خاندان موذنی) قرارداشت. متاسفانه هر دو تکه سنگ در سالهای اولیه انقلاب اسلامی بتدریج از بین رفت. جنس این سنگ قبر به گونه ای بود که در طالقان مشابه ندارد. اینجانب که خط روی سنگ قبر را برای نخستین بار بهمراه مرحوم پدرم حبیب اله برنگی خواندم بر روی جنس سنگ نیز تحقیق نمودم. جنس سنگ از ماده ای یکنواخت تشکیل شده بودکه شباهتی به سنگهای شناخته شده نداشت واز اینرو حدس زدم که باید از نوعی سیمان تهیه شده باشد. خط روی سنگ نیز بگونه ای نوشته شده بود که به نظر می رسید با انگشت روی گل تر نوشته شده است واین حدس مرا تقویت می کند. با بازخوانی مجدد خط روی سنگ توسط پدرم و مرحوم حاج ابراهیم بوذری ایشان، که از کارشناسان برجسته خط درایران بود، آنرا متعلق به دوره مغول وتیموریان تشخیص داد. مشابه این سنگ در قبرستان روستای ابصار و جوستان نیز بوده که متاسفانه همگی آن ها سالها قبل از انقلاب به سرقت رفته اند. بر طبق گفته مرحوم حبیب اله برنگی بین سه گورستان کرود، ابصار و جوستان، قبرستان جوستان قدیمی ترین آنهاست.
قبرستان کودکان
در کرود قبرستان جداگانه ای برای دفن کودکان نابالغ وجود داشت که حد اقل تا جائیکه من اطلاع دارم از حدود پنجاه سال قبل به این طرف کودکی را در آن دفن نکرده اند .
محل این قبرستان در قسمت جنوب شرقی روستا و اواسط راه چشمه و مسجد کرود به کربلایی علی ای دره در محل تقاطع این راه با راهی که برای دسترسی به نمک لیسان از آن جدا میشود قرار دارد . به عبارت دیگر این قبرستان در ضلع شمالی منزل حاج روح اله هاشمی قرار گرفته است.
علی برنگی
قدمت روستا
روستای ابصارکه در دوکیلومتری شرق کرود و در پشت تپه سربومی کله (یا قله سر بام Sarboumi kolleh) قرار دارد سرنوشت عجیبی دارد. این روستا که اکنون بسیار کم جمعیت است در گذشته روستای بسیار بزرگی بوده است که در گذشته ازآن تعبیر به شهر می کرده اند. گورستان بزرگ روستا و سنگهای قبر قدیمی آن نیز موید این بزرگی بودند.بر طبق گفته مر حومه محترمه برنگی به نقل از مادر بزرگ مادر بزرگش روستای ابصار براثرزلزله ویران شده است. اما به نظر اینجانب این روستا می بایستی بر اثر رانش زمین، که آثار آن در اطراف روستا بخوبی مشهود است، ویران شده باشد. تاریخ دقیق ویرانی ابصار در دست نیست ولی بر طبق نقل قول کرودی ها این اتفاق باید حدود قرن دهم هجری افتاده باشد و اتفاق افتادن آن قطعا بر روی روستای کرود نیز تاثیرداشته است. آثار کوزه پاره هایی که در اندس (ondas ) کرود وجود دارد این شک را تقویت می کند که احتمال دارد که روستای ابصار به آنسوی تپه (سمت کرود) نیز گسترده بوده ولی اگر این امرصحت داشته باشد نظریه ویرانی آن بر اثر زلزله را تقویت می کند زیرا در سمت کرود آثاری از رانش زمین وجود ندارد. با توجه به اینکه از مسکونی بودن اندس خاطره ای نقل نشده است این آثارمی بایستی از یک روستای مستقل در اندس بجا مانده باشد. اندس که هم اکنون فقط یک چشمه کم آب دارد می بایستی قبل از رانش زمین در ابصار و از بین رفتن سفره های آب زیر زمینی دارای چشمه های بیشتری می بود تا بتواند آب مسکونی چنین روستایی را تامین نماید. لذا تغییر وضعیت آب های زیر زمینی را می توان عامل اصلی از بین رفتن روستای اندس نامید که هم اکنون جز تلی از خاک و مقداری سنگ و پاره های کوزه که در مساحتی چند هکتاری پراکنده اند چیزی باقی مانده است.
همچنین مرحوم عزت اله برنگی نقل میکند که در حین کشت زمینی در مزرعه دشته گاوآهنش در مرز زمین قبری را شکافت که نشان می دهد که سرزمینی که اکنون کرود نام دارد تاریخچه زندگی طولانیتری از شجره نامه مردم کنونی آن دارد. مرحوم حبیب اله برنگی نقل میکند که در زیر ناودان خانه معروف به “خانه ابوعلی” که قدیمی ترین خانه کرود با قدمت ۲۵۰ ساله بود در اثر سیلاب تنوری پیداشد که هیچکس از آن اطلاعی نداشت واحتمالا متعلق به دوره مسکونی قبلی کرود است. همچنین در کوچه خارج از طویله مرحوم جلیل بسمت گورستان ده یعنی خارج از مناطق مسکونی فعلی کرود نیز بر اثر سیلاب تنور دیگری پیداشد که باز هم کسی از آن چیزی نمی دانست.
ارسالی توسط دکتر رضا برنگی(۱۳۸۸/۳/۱۲ )
مختصری راجع به پیشینه فراموش شده کرود
امروزه هرکس که به کرود (و شاید اکثر روستاهای طالقان) قدم میگذارد . احساس میکند که روستایی است خوش آب و هوا که فقط بدرد تفرج و تفریح میخورد.غافل از اینکه زمانی در این روستا مردمانی میزیسته اند با سوابق و اداب و رسوم و افتخارات قومی مخصوص به خود.
متاسفانه به علت مهاجرت مردم به شهرهای اطراف و دور افتادن از آداب و رسوم قومی حتی بسیاری از جوانان کرود نیز از اداب و رسوم این دیار بیگانه گشته اند و برای ایشان درک این موضوع که در پیشینه این روستا آنقدر حرف برای گفتن وجود دارد که بیان آنها از عهده یک نفر خارج است بسیار غیر قابل هضم جلوه میکند.
آری درکرود ما حتی برای سنگهایش هم نامگذاری کرده اند.مزارعش – کوههایش-چشمه هایش – دره هایش و…… همه و همه نام و تاریخچه دارند ولی افسوس که با فقدان تدریجی ریش سفیدان و سالمندان روستا این خاطرات کمکم محو شده و به فراموشی سپرده میشود.
بنا بر این بر جوانان خوش فکر و تحصیلکرده این روستا فرض است که به شیوه ای نوین و در احترام به ارزشهای آبا و اجدادی خویش نسبت به ثبت این پیشینه ارزشمند اقدام کرده و آنرا به عنوان بخشی از میراث فرهنگی میهن عزیزمان به دیگران هدیه نمایند.
کروددر زمان رضا خان
برداشتن حجاب در کروددر زمان رضا خان
پس از ممنوعیت حجاب توسط رضا خان، حکومت به کدخدا دستور اعمال آنرا داد. پیش از آن زنان کرود با چادر به مسجد می آمدند و حتی بسر مزرعه می رفتند. درگیری های زیادی بر سر این موضوع که نباید چادر سر کنند رخداد (ظاهرا منعی برای بسر داشتن روسری نبود) بطوریکه که یک بار کدخدا تا سرحد مرگ کتک خورد ولی چون آدم سمجی بود بالاخره موفق شد که بسر کردن چادر برای رفتن به مزرعه را ممنوع کند ولی در سایر موارد توفیقی حاصل ننمود.
دوشنبه, 07 دی 1388
تاثیر برداشتن عمامه توسط رضا خان در کرود
فامیلهای ما نقل می کردند که قبل اعلام برداشتن عمامه توسط رضا خان در کرود ۷۰ نفر عمامه بر سر می گذاشتند و این در حالی بود که در این روستا فقط ۲۰۰ مرد وجود داشت. پس از اعلام ممنوعیت فقط دو نفر عمامه خود را نگه داشتند که یکی از آنها حضرت آیت اله آقاشیخ محمد حسن عبادی طالقانی بود و گفته می شد که کسی هم متعرض آنها نشد. البته رضا خان شروطی برای نگه داشتن عمامه قرارداده بود که همان شروط هم اکنون برای احراز صلاحیت بسر گذاشتن عمامه رعایت می شود.
لازم به ذکر است که بعضی از کسانیکه عمامه بسرمی گذاشتند رعایت شان روحانیت را نمی کردند. مثلا از لنگ حمام، رو رختخوابی و یا چادر زنانه عمامه درست می کردند. ظاهرا گرایش شدید به عمامه گذاشتن پس از آن شروع شد که تعداد زیادی روحانی به مجلس اول و دوم راه پیدا کردند و نفوذ رو حانیت رو به فزونی گذاشت و از اینرو پوشیدن لباس روحانی ساده ترین کار برای وارد شدن به حلقه های قدرت و کسب احترام محسوب می شد، خصوصا که هیچ نوع نظارتی هم وجود نداشت. برای همین هم بود که بعضی از همین معممین وقتی که کراوات زدن رایج شد بسرعت کت و شلوار و کراوات پوش شدند. مرحوم کربلایی رضوان برنگی ضمن اظهار تاسف بسیار پس از مشاهده یک شیخ اهل بزج که پس از کنار گذاشتن عمامه کراوات بسته بود شعرجالب زیر را سروده: لعنت حق برتو باد ای مال دنیای دنی شیخ ……. بهر تو عمامه را زنار کرد. لذا علی رغم مخالفت کلی روحانیت با مقررات منع قرار دادن عمامه توسط رضا خان بنوعی با استقبال بسیاری از آنها نیز رو برو شد زیرا دست سو استفاده گران را از حریم رو حانیت کوتاه می کرد.
استاد ارجمند ، جناب آقاي برنگي.
بنده به نوبه
خود كه از جانب پدرم نادر بوذري فرزند مرحوم
محمدعلي بوذري به منطقه طالقان – روستاي كرود
تعلق داشته و در طول اين ساليان بارها بدانجا
سفر داشته ام ، بامشاهده اطلاعات مندرج در
سايت كرود شگفت زده شده و مراتب تقدير و تشكر
فراوان خود را به جنابعالي در خصوص اطلاع
رساني واهتمام در شناساندن سرزمين اجدادي
اعلام مي دارم .
پاينده . تندرست و برقرار
باشيد .
ناصر بوذري
منبع:www.karood.com